عشقي که انکارش نتوان کرد...
.
زيبا بود. گرچه قبلا اين مطلب رو در جايي خونده بودم, ولي شعفي دوباره در من ايجاد کرد.
پاينده و ماندگار باشيد.
بسم الله
سلام غزل خانم
خيلي خيلي جالب بود
ولي يه چيز بگم : عشق مادرانه رو هيچ جا نميشه پيدا كرد جز يه جا اونم عشق خدا به بندشه
مي شد كشاورز از راه نرسه ، پسر بميره ، مادر دق كنه ولي خدا گفت مادر كه ميخواد پسر زنده بمونه منم ميخوام پس باش .
خلاصه خيلي مطلب قشنگي بود .
راستي به دوستم هم يه سري بزن حتما هم راهنماييش كن تازه كاره .
اين آدرسشه :http://shn121.parsiblog.com
موفق تر باشي ...
باسلام وخسته نباشيد .وبلاگ جمع وجور وفشنگي داريد. مباركه .
در صورت تمايل لوگو يالينك ماراهم دروبلاگتان بگذاريد .ممنونم.
وبلاگ علوم قرآني درخدمت اهل قرآن
سلام دوست خوبم غزل عزيز
جدا حكايت زيبايي بود. عشق مادر به فرزند عشق عجيبي است.
موفق باشيد
التماس دعا
سلام...وبلاگ زيبايي داري ...به منم يه سري بزن و در پاسخ دادن به سوال كمكم كن ...منتظرتم ....
سلام عزيز دلم
مادر زيباترين و غني ترين واژه ي هستيه ...و فقط وقتي اين معنا رو كاملا درك مي كنيم كه اين نماد قشنگ با همه ي غنا و زيبائيش زير خروارها خاك سرد خفته ... انشاء الله كه خداوند همه ي مادران رو واسه عزيزانشون حفظ كنه ... موفق باشي خانومي
سلام
من مادرم رو با همه ي عيب ها و حسن هايش دوست دارم
ممنون از داستان قشنگت
يا حق
خيلي زيبا بود. واقعاً عشق مادر به فرزندش و فرزند به مادرش ، يه چيز ديگه است.
موفق باشيد.
يا علي
خيلي زيبا بود
اميد وارم كه موفق باشي
سلام دوست گرامي
عجب داستاني بود . خيلي لذت بردم . دستتون درد نكنه . عيدتونم مبارك باشه .