سلام آبجي جون
هميشه سايه ي اين پرستوي مهاجر رو حس مي كردم
پرم از هواي رفتن خيال موندن ندارم
آي پرستوي مهاجر اين سفر خواستي بري منم خبر كن
آخه اينجا رو دوست ندارم
محبت مهربوني يك رنگي وفا معرفت اونا رو تو اين دنيا نديدم
اما هميشه دلم خواسته با خودم چيزي تو كوله بارم بردارم كه حداقل اون دنيا اين چيزا رو ببينم .
پرستوي مهاجرم روزي مرا خواهد برد .
يا حق