هر شب بي بهانه گريه ميکنم ، بي بهانه ،
نه از درد غربت،نه براي اين دل غريب بلکه براي ...
در کوچه ي دلتنگي ام اشک پنهاني ميريزم
چرا که دردهايم را در تاريکي با سپيده اي مي گفتم
اهنگ شب را با صداي گريه هايم مي نوازم..
سلام،ممنون از حضورتون..
يا علي
سلام.كجاييد؟
بسم الله
سلام غزل خانوم
خسته نباشي با اون مشق نوشتنتون
من كه از اين كارها بلد نيستم .
موفق تر از هميشه باشيد انشاالله
اميدوارم هر جاي دنيا هستي ايراني باشي
از شعر خيلي خيلي خوشكلت ممنونم
به من هم سر بزني خوشحال مي شم
سلام
لوگوي قشنگ بلاگت رو اصلاح كن كه تو بلاگم نشون داده بشه
منتظرتم
خوندم جالب بود موفق باشي
انشالله هميشه خاطرات خوبي در زندگيت ثبت بشه
خاطره زيبايي بود
شايد اون روز خيلي معلمتون رو نفرين كردين ولي الان قدر اين كاش رو مي دونين
منم زياد از اين كارا كردم؟؟؟؟
يا محمد و علي
دلها حيرون
آدما نامهربون
اشك حسرت برگونه عاشقاي مهربون
مهر سكوت بر لبا
حسرت مونده به دلا
دل خسته
اميد ازدست رفته
سالها انتظار براي رفتن پيش خدا
حسرت و رويا براي رسيدن به دريا...
سلام ... عكس پست آدم .....
ايول بچه درسخون ... هميشه بايد سريع بود ، هميشه يه لحظه دير رسيدن باعث باخت ميشه ....
از اينكه سر زدي ممنون
دوباره هم از اين كارا بكن
سلام بر پرستوي مهاجر با وفا
اول تشكر كنم كه دعوتم را قبول كردي . منت گذاشتيد . الهي كربلايي بشي
خاطره زيبايي بود . ميگم حتما خونتون تا مدرسه زياد فاصله نداشته كه رفتي و دفتر جديد و كوچه بن بست و نوشتن مشق و برگشتي و ... و زمان مدرسه به اتمام نرسيده بود . آره ؟
انشاءالله هميشه موفق و مويد باشيد
ايول جالب بود
خسته ام نباشي