RSS |
|
بهار وسالگرد وبلاگم (سه شنبه 87/12/27 ساعت 8:51 عصر)
بهار با تمام زیباییهایش، با سبز شدن باغچه ها، با شکوفه زدن درختها، با آواز گنجشکها، با خونه تکونی، با چهار شنبه سوری، صدای ترقه ها یواش یواش وارد خونه هامون می شه، با یه حس قشنگ، یه شادی وصف ناپذیر که از گفتن اون قاصرم یه روزی از همین روزا منم یه کلبه ای واسه خودم ساختم تا بتونم حرفهایی که گاهی واسه گفتن اون و موندن و خاطره شدنش یه مکانی می خواد که وقتی خودت به اون صندوقچه سر می زنی یه حال و هوایی بهش بدی تا گرد و غبار نگیره، یه جایی که دوستات هم درست مثل خودت هستن، مثلا به یک سالگی رسیدن وبلاگشون که از تعطیل شدن وبلاگهای دوستاش ناراحته ،که یکی از اون وبلاگها که خودم از تعطیل شدنش ناراحت شدم صبا دوست عزیزم بود. مثلا اعتراف نامه هاشون ،مثلا تمدید قراردادهاشون پرستوی مهاجر منم دو سالش شد، تولدش مبارک.
ذکر شهادت علی اصغر (ع ) در واقعه عاشورا (شنبه 87/10/14 ساعت 5:38 عصر)
مشهور است که علی اصغر علیه السلام در ماجرای کربلا شش ماهه به شهادت رسید از این رو کوچکترین سرباز سالار کربلا محسوب می شود.
مادرش رباب دختر امرء القیس است و علی اصغر با سکینه از جانب مادر نیز برادر و خواهر بودند. در باره نام این طفل، علامه مجلسی در جلاء العیون میگوید: (بعضی او را علی اصغر مینامند). در کتاب منتخب التواریخ نقل شده: در یکی از زیارات عاشورا آمده: «و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به»: «و سلام بر فرزند تو علی اصغر که در مورد او مصیبت سختی بر تو وارد شد». امام حسین علیه السلام نزد خواهرش ام کلثوم (زینب صغری) آمد و به او فرمود: ای خواهر! ترا در مورد نگهداری کودک شیرخوارم، سفارش میکنم، زیرا او کودک شش ماهه است و مراقبت نیاز دارد. ام کلثوم عرض کرد: برادرم، این کودک سه روز است که آب نیاشامیده از قوم برای او شربت آبی بگیر. امام حسین علیه السلام علی اصغرش را در آغوش گرفت و به سوی قوم رفت، خطاب به قوم فرمود، «شما برادر و فرزندان و یارانم را کشتید، و از آنها جز این کودک باقی نمانده که از شدت تشنگی مثل مرغ، دهان باز میکند و میبندد این کودک که گناه ندارد، نزد شما آورده ام تا به او آب بدهید». پ.ن:شهادت مظلومانه دردانه امام حسین، علی اصغر (علیهما السلام) تسلیت باد. پ.ن:بخواب ای نو گل پژمان و پرپر *** بریدی از من بی کس بغربت آشنائی را ادامه مطلب...
چرا امام حسین علیه السلام قیام کرد؟ (دوشنبه 87/10/9 ساعت 3:27 عصر)
چرا امام حسن صلح کرد یا چرا امام حسین صلح نکرد؟ اصلا چرا ما درباره این دو امام بگوئیم، قدری جلوتر برویم. چرا علی بن ابی طالب در زمان خلافت ابوبکر قیام نکرد؟ چرا در زمان خلافت عمر قیام نکرد؟ چرا در زمان خلافت عثمان قیام نکرد ولی بعد از عثمان که آمدند با او بیعت کردند، محکم ایستاد، در صورتی که از نظر علی بن ابی طالب همانطوری که ابوبکر غاصب بود معاویه هم غاصب بود. برای اینکه آنچه که در نظر اسلام اصالت دارد مطلب دیگری است و آن اینست که آن اقدامی که حفظ حوزه اسلام با او بشود، بر هر اقدام دیگر مقدم است.
پیغمبر حضرت علی را برای خلافت نامزد کرده است، یکدفعه بعد از پیغمبر جریان دیگری به وجود میآید، پیر مردها و اکابر اصحاب پیغمبر به فکر میافتند که از این قضیه استفاده بکنند. در همان حال مردمی تازه مسلمان هستند که هنوز اسلام در دل آنها نفوذ نکرده است، تازه شهرت اسلام به دنیای خارج عرب کشیده شده است. حالا مصلحت اسلام ایجاب میکند که یک آرامش کاملی برقرار باشد. اولا باید غائله مرتدها خوابانده شود. ثانیا آنها که از دور میآیند که این حسابها سرشان نمیشود. از نظر آنها علی بن ابی طالب و ابوبکر علی السویه هستند. مصلحت اسلام اینطور ایجاب میکند که حالا که اینها عمل ناشایستی مرتکب شدهاند، آن کسی که در اینجا ذیحق است، دندان روی جگر بگذارد البته نه به خاطر جان خودش بلکه به خاطر مصلحت اسلام. مصلحت اسلام اینطور ایجاب میکند که علی (ع) دندان روی جگر بگذارد و در صف مأمومین ابوبکر هم شرکت بکند و با عمر نیز همینطور رفتار کند و به سؤالات و اشکالات مردم جواب بدهد. چیزی که از نظر علی اصالت دارد حیثیت و آبروی اسلام است. در اینجا دندان روی جگر گذاشتن، بهتر آبروی اسلام را حفظ میکند یا لااقل کمتر آبروی اسلام را میبرد. اما قضیه میگذرد، اوضاع زمان تغییر میکند، اسلام جهانگیر میشود. زمان معاویه پیش میآید، معاویه حیثیت عمر و ابوبکر را ندارد. او کسی است که خودش و پدرش سالها علیه اسلام جنگیدهاند. حسابها عوض شده است. در اینجا علی با معاویه میجنگد. زمان امام حسن پیش میآید. در این زمان در اثر جریانهای زیادی که در زمان امیرالمؤمنین پیش آمد و از همه بالاتر آن حالت سست عنصریای که اصحاب امام حسن به خرج دادند، اگر امام حسن مقاومت میکرد، کشته میشد ولی نه کشته شدن شرافتمندانه و افتخارآمیز آنگونه که حسین بن علی کشته شد. حسین بن علی با هفتاد و دو نفر کشته شد، یک شهادت آبرومندانه و در یک وضع و شرایط خاص که هزار و سیصد سال دارد اسلام را آبیاری میکند. در زمان امام حسن یک حالت رخوت و سستی و خستگی در شیعیان پیدا شده بود که اگر این کار (مقاومت در مقابل معاویه) ادامه پیدا میکرد، یک وقت خبردار میشدند که حضرت را دست بسته تحویل معاویه دادهاند. هنوز صابون معاویه و بنی امیه درست به جامه مردم نخورده بود. بیست سال معاویه حکومت کرد، مغیره بن شعبه و زیادبن ابیه که به جان مردم افتادند آنوقت مردم فهمیدند که اشتباه کردند که در زمان حضرت علی دعوت او را لبیک نگفتند ، اشتباه کردند که امام حسن را تحویل معاویه دادند. لهذا بعدها (بعد از حادثه کربلا) عدهای پیدا شدند و توابین را به وجود آوردند که همانها بودند که دور مختار را گرفتند. باز محرم رسید، ماه عزای حسین، سینه ی ما می شود کرب و بلای حسین، کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه تا که بگیرم صفا من ز صفای حسین ادامه مطلب...
|
پرستوی مهاجر پرستو مهاجر
Template by: W3Village.com Powerd by: ParsiBlog.com |