بسم رب زهرا (س)
شکایت در دادگاه عدل الهی
اولین در خواست فاطمه در روز قیامت، پس از عبور از برابر خلق، شکایت از ستمگران است.
جابرابن عبدالله انصارى از پیامبر(ص) چنین نقل مىکند: هنگامىکه فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مىگیرد، خود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مىدارد: الهى و سیدى، میان من و کسى که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى کن. خدایا! بین من و قاتل فرزندم، حکم کن...
براساس روایتى دیگر، پیامبر اکرم(ص) فرمود: دخترم فاطمه در حالى که پیراهنهاى خونین در دست دارد، وارد محشر مىشود; پایهاى از پایههاى عرش را در دست مىگیرد و مىگوید:
«یا عدل یا جبار احکم بینى و بین قاتل ولدى»
اى خداى عادل و غالب، بین من و قاتل فرزندم داورى کن.
قال:«فیحکم لابنتی و رب الکعبة»
به خداى کعبه سوگند، به شکایت دخترم رسیدگى مىشود و حکم الهى صادر مىگردد.
دیدار حسن و حسین علیهما السلام
دومین خواسته فاطمه در روز قیامت از خداوند چنین است: خدایا! حسن و حسین را به من بنمایان.
در این لحظه، امام حسن و امام حسین علیهما السلام به سوى فاطمه مىروند، در حالىکه از رگهاى بریده حسین خون فوران مىکند.
پیامبر خدا(ص) مىفرماید: هنگامىکه به فاطمه گفته مىشود وارد بهشتشو، مىگوید: هرگز وارد نمىشوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه کردند؟
به وى گفته مىشود: به وسط قیامت نگاه کن.
پس بدان سمت مىنگرد و فرزندش حسین را مىبیند که ایستاده و سر در بدن ندارد. دخت پیامبر(ص) ناله و فریاد سر مىدهد. فرشتگان نیز (بادیدن این منظره) ناله و فریاد بر مىآورند.
امام صادق(ع) مىفرماید: حسین بن على(ع) در حالى که سر مقدسش را در دست دارد، مىآید. فاطمه با دیدن این منظره نالهاى جانسوز سر مىدهد. در این لحظه، هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مؤمنى نیست مگر آنکه به حال او مىگرید.
در این موقعیت، خداوند به خشم آمده، به آتشى به نام «هبهب» که هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گشته و هیچ آسودگى در آن راه نمىیابد و هیچ اندوهى از آنجا بیرون نمىرود، دستور مىدهد کشندگان حسین بنعلى را برگیر و جمع کن... آتش به فرمان پروردگار عمل کرده، همه آنها را بر مىچیند...
شفاعتبراى دوستان اهلبیت علیهم السلام
سومین درخواست فاطمه در روز قیامت از پروردگار، شفاعت از دوستان و پیروان اهلبیت علیهم السلام است که مورد قبول حق قرار مىگیرد و دوستان و پیروانش را مورد شفاعت قرار مىدهد.
امام باقر(ع) مىفرماید: هنگامىکه فاطمه به در بهشت مىرسد، به پشتسرش مىنگرد. ندا مىرسد: اى دختر حبیب! اینک که دستور دادهام به بهشتبروى، نگران چه هستى؟
فاطمه(س) جواب مىدهد: اى پروردگار! دوست دارم در چنین روزى با پذیرش شفاعتم، مقام و منزلتم معلوم شود.
ندا مىرسد: اى دختر حبیبم! برگرد و در مردم بنگر و هر که در قلبش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان.
امام باقر(ع) در روایتى دیگر مىفرماید: در روز قیامتبر پیشانى هر فردى، مؤمن یا کافر نوشته شده است. پس به یکى از محبان اهلبیت علیهم السلام که گناهانش زیاد است دستور داده مىشود به جهنم برده شود. در آن هنگام، فاطمه(س) میان دو چشمش را مىخواند که نوشته شده است: دوستدار اهلبیت. پس به خدا عرضه مىدارد:
الهى و سیدى! تو مرا فاطمه نامیدى و دوستان و فرزندانم را به وسیله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعدهات را زیر پا نمىنهى.
ندا مىرسد: فاطمه! راست گفتى; من تو را فاطمه نامیدم و به وسیله تو، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتش دور گردانیدم. وعده من حق است و هرگز تخلف نمىکنم.
اینکه مىبینى دستور دادم بندهام را به دوزخ برند، بدین جهتبود که دربارهاش شفاعت کنى و شفاعتت را بپذیرم تا فرشتگان، پیامبران، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى یابند. حال بنگر، دست هرکه بر پیشانىاش «مؤمن» نوشته شده، بگیر و به بهشتببر.