RSS
![]() ![]() |
|
عظمت مصائب کربلا (چهارشنبه 86/12/8 ساعت 3:9 عصر)
آن روز بیش ازصد سال از واقعه کربلا می گذشت ولی با این حال هرگاه نزد امام صادق و دیگر امامان معصوم علیهم السلام از مصائب سید الشهدا علیه السلام یاد می شد، اندوه و مصیبت آن بزرگواران تازه می گشت. وقتی مختار ثقفی پنج سال پس از واقعه کربلا قاتلان امام حسین را به درک واصل نمود روزی منهال بن عمرو نزد حضرت امام سجاد علیه السلام رفت و حضرت از او پرسیدند: حرمله بن کاهل اسدی چه کرد(و در چه حالی است)؟ علت این امر عظمت فوق العاده و بی مانند مصائب سالار شهیدان علیه السلام است.شهادت حضرت علی اکبر، قمر بنی هاشم، حضرت قاسم و ماجرای وداع هر کدام مصیبت سنگینی است که فولاد را آب می کند. اما در این میان مصیبت کودک شش ماهه امام حسین از نوع دیگری است و دلها را می گدازد. بر اساس روایات، حضرت آن کودک را که از فرط تشنگی بال بال می زد در آغوش گرفتند و از آن قوم جفا پیشه برای وی آب طلبیدند. ولی هم چنان که می دانیم حرمله سیاه دل-لعنه الله علیه-آن جنایت هولناک را آفرید و خدا می داند که این مصیبت با قلب مبارک امام حسین چه کرد...حضرت در آن صحنه دردناک چه می توانستند بکنند؟آیا آن طفل سربریده را با همان حال به مادرش تسلیم کند یا او را به خاک بسپارد و سپس مادرش را با خبر کند؟!او کودک را برای سیراب کردن از مادر ستاده بود و حال چه جوابی برای مادرش داشت و در برابر عواطف آن مادر چه واکنشی می توانست نشان دهد؟به هر حال مادر آن کودک که مثل امام معصوم نبود. راستی که این صحنه و حیرت ولی الله در این حال، چیز شگفتی بود. به هر حال امام در میان این دو گزینه ای که هر یک دشوارتر از دیگری بود، ترجیح دادند برای او قبر کوچکی حفر کنند و او را به سمت خیمه ها نبرند. این مصیبت های جانگداز همگی بر دل امام دشوار است ولی همچنان که عاطفه و رأفت امام از همه بیشتر است عقل ایشان نیز در نهایت کمال است و در پرتو این عقل، سر در فرمان خدای متعال دارد. اما حضرت زینب علیها السلام در مرتبه امامت نیستند و از همین رو امام دست مبارکشان را بر دل ایشان نهادند و از خدا برای ایشان صبر و تحمل مسئلت کردند. اگر این تصرف و نیروی امامت نبود شانه مبارک حضرت زینب نیز زیر بار این همه مصایب آسمان فرسا خم می شد و تاب نمی آورد.عظمت این حادثه چنان بود که حتی زمین و آسمان و فرشتگان الهی آن را تاب نیاوردند و از پروردگار متعال خواستند آن قوم جفا پیشه را به زمین لرزه یا صاعقه ای هولناک در دم نابود کند. در روایت آمده است:هنگامی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند ملائکه الهی به درگاه خدا ضجه و زاری کردند و فرزند گزیده ات و بهترین آفریده هایت را می کشد غفلت می کنی؟خدای متعال به آنان وحی کرد:ای فرشتگان من آرام باشید به عزت و جلالم سوگند که از آنان انتقام خواهم گرفت، هر چند پس از گذشت روزگاری باشد.نیز در روایت آمده است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام فضای میان زمین و آسمان پر از فرشتگان شد که هر کدام حربه ای آتشین در دست داشتند و منتظر اجازه امام بودند تا دشمنان ایشان را در دم بسوزانند. اما امام همان چیزی را اراده فرمودند که خدای متعال اراده فرموده بود آن حضرت تن به خواسته خدا دادند و خون خود و خاندانشان را برای بقای اسلام و اقامه نماز بذل فرمودند.آری اگر خون پاک آن حضرت و جانفشانی های ایشان نبود از اسلام حتی نامی هم بر جا نمی ماند و رسم و راه مسلمانی از یادها فراموش می شد. نقل است که مرحوم سید عبد الهادی شیرازی-رضوان الله علیه-از مراجع بزرگ تقلید-قبل از هر نماز جماعت عرضه می داشتند:(السلام علیک یا ابا عبد الله أشهد أنک قد أقمت الصلاه؛سلام بر تو یا ابا عبد الله، من گواهی می دهم که نماز را بر پا کردی).ایشان تأکید داشتند اگر امام حسین علیه السلام نبودند ما امروزه نماز نمی گزاردیم. البته این سخن را از نزد خود نمی گفتند و امامان معصوم ما نیز خطاب به جدشان عرضه می داشتند:(اشهد انک قد اقمت الصلاه...).از سخنرانیهای مرجع عالیقدر آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی پ.ن:اربعینه دعا یادتون نره(بدجوری هوای کربلا به سرم زده)
آغاز زندگی نو (چهارشنبه 86/10/12 ساعت 4:21 عصر)
مطلبی که دارم می نویسم خودم باورم نمی شه به این مسئله ایمان آوردم، سرنوشتی که روی پیشونیه آدما نوشته شده رو، نمی شه انکارش کرد شاید یه درصد کمی رو بتونی خودت رقم بزنی اما بیشترش دست خود اوس کریمه، می خوام بگم وارد زندگی جدید شدم، ناباورانه روز عید غدیر خم، قرار واسه محضر داشتیم دل تو دلم نبود، باورتون می شه هنوز نمی دونستم قراره چه اتفاقی بیفته یه عاشق سینه چاک منو به عشقش دعوت کرده بود منم قبول کردم، البته با آگاهی،حالا که وارد زندگیش شدم صداقتش برام آشکار شده خودم باورش کردم با تمام وجود، امیدوارم تموم جوون ها با صداقت و شهامت زندگی رو شروع کنن.
پرستوی مهاجر کلبه پریشان یا علی زیباترین عکسها، همیشه در تاریکترین اتاقها ظاهر می شوند...پس هر وقت به نقطه تاریکی در زندگی رسیدی نگران نباش، چون خدا می خواهد از تو یک تصویر زیبا بسازد...!.
متن عشق (شنبه 86/9/24 ساعت 6:46 عصر)
یکم بار که عاشق شد، قلبش کبوتر بود و تن اش از گل سرخ. اما عشق، آن صیاد است که کبوتران را پر می دهد. و آن باغبان است که گل های سرخ را پرپر می کند. پس کبوترش را پراند و گل سرخ اش را پرپر کرد. دوم بار که عاشق شد، قلبش آهو بود و تن اش از ترمه و ترنم. اما عشق، آن پلنگ است که ناز آهوان و مشک آهوان نرمش نمی کند، پس آهویش را درید و تن اش را به توفان خود تکه تکه کرد؛ که عشق توفان است و نه ترمه می ماند و نه ترنم. * سوم بار که عاشق شد، قلبش عقاب بود و تن اش از تنه سرو. اما عشق، آن آسمان است که عقابان را می بلعد و آن مرگ است که تن هر سروی را تابوت می کند. پس عقابش در آسمان گم شد و تن اش تابوتی روان بر رود عشق. * و چهارم بار و پنجم بار و ششم بار و هزار بار. هزار و یکم بار که عاشق شد، قلبش اسبی بود از پولاد و آتش و خون و تن اش از سنگ و غیرت و استخوان. و عشق آمد در هیئت سواری با سپری و سلاحی بر قلبش نشست و عنانش را کشید، آنچنانکه قلبش از جا کنده شد. سوار گفت: از این پس زندگی، میدان است و حریف، خداوند. پس قلبت را بیاموز که عشق کار نازکان نرم نیست / عشق کار پهلوان است، ای پسر * آنگاه تازیانه ای بر سمند قلبش زد و تاخت. و آن روز، روز نخست عاشقی بود
|
پرستوی مهاجر پرستو مهاجر
Template by: W3Village.com Powerd by: ParsiBlog.com |