سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرستوی مهاجر پرستوی مهاجر پرستو غزل غزاله غزال
 
خداوند متعال، هرگاه بنده ای را دوست بدارد، روزی اش را به اندازه قرار می دهد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]  RSS  پرستوی مهاجر
بازدیدها
پرستوی مهاجر پرستو مهاجر تعداد کل: 216104
امروز: 3
دیروز: 2

لینک دوستان
فصل انتظار
(( همیشه با تو ))
پیاده تا عرش
یک لحظه با یک طلبه!
هو اللطیف
وبلاگ بسیج
هادرباد شناسی
سرباز صفر اینترنتی مولا
معراج ستاره ها
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
آقاشیر
دریـــچـــه
روانشناسی آیناز
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
تکنولوژی کامپیوتر
دخترک
.:: رمز موفقیت ::.
پتی آباد سینمای ایران
فضول نامه
کسب درآمد اینترنتی
پاک دیده
آدمک ها
خدا یه کاری کن ...
پرسش مهر 8
ساحل نشین اشک
سخن دل
مبانی مهندسی کامپیوتر
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
ثانیه
به دادم برس
دست نوشته
خلوت من
سرزمین ...
کلک بهار
زورخانه بابا علی

صمیمی با خواهرم

دل کو چو لو
عــــشقـــــولـــــک
آسمان سرخ
آهــــــــــــــــــــاوران
گلهای د نیا
عاشق دلباخته
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
همسفر عشق
راهنما
نقطه ای برای فردا
راه را با این می توان پیدا کرد
شب سکوت
تا صبح انتظار
حجاب
lovlyworld
السلام علیک یا امام الرئوف
کلبه مادرانه
منطقه 727
سخنان حکیمانه یک پسر دیوانه!
علم بی نهایت ، هنر،‏ دین ...
خانه اطلاعات
همه چیز...
اضطراب خشم افسردگی
شمیم حیات
حزب اللهی مدرنیته
دیــار عـاشقـان
هر کجا باشم آسمون مال منه
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
ساقی
بزرگترین وبلاگ دانلود

کوچولو و دلنوشته هاش
سلطان عشق
سرزمین دور
دختر و پسر ها وارد نشند اینجا مرکز عکس های جدیده
محرما نه
.... تفریح و سرگرمی ...
کلبه خلوت
عاشق تنها
راز و نیاز با خدا
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
و خدایی که در این نزدیکیست
سرگشته دل
وبلاگ شخصی محمد جواد ایزدپناه
یا امام زمان (عج) | وبلاگ تخصصی مهدویت | اللهم عجل لولیک الفرج
زیر آسمان خدا
گل یخ
بی ستاره ترین شبهای زندگی...
جور وا جور
نـو ر و ز
ســائل جواب به جای حاضرجواب!
هانیبال
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
دنیا به روایت یوسف
ترنم باران
جاده خدا
اس ام اس و مطالب طنز و عکس‏های متحرک
پسر پارسی
.
سخن دل
عشق یعنی انتظار منتظر
راز گشایی
رادیوی نسل برتر
کسی که مثل هیچکس نیست
آذرعلوم
JoKRiZeMiZe
الهه
غریب آشنا
ترنم
ریحانه النبی ماهشهر
* همیشه در قلب منی *
مسائل جنسی
حرم
کلبه احزان
غزاله
بهترین وبلاگ دنیا
همه چیز
پریشان
نیایش
پرواز به بی نهایت
گاه نوشتهایی درباره ی هیچ چیز و همه چیز
هشدارهای یک پزشک
زورقی در ساحل
به وبلاگ مصباح سبز خوش آمدید.
فقط به خاطره تو
هزار و یک شب
به سوی ظهور
غزاله
سوسک
لوگوی دوستان



دفتر مشقم (سه شنبه 86/8/22 ساعت 1:35 عصر)

موج مکزیکی خاطره نویسی دوران مدرسه به ما هم رسید.
خاطره ای که می خوام براتون تعریف کنم مربوط می شه به سال سوم ابتدایی.
یکی از روزها دفتر مشقمو خونه جا گذاشته بودم خانوم شیرودی معلم سوم ابتدایی هم نامردی نکرد بهم گفت باید بری از خونه بیاری، از مدیر دبستان اجازه گرفتم تا برم دفترمو بیارم وقتی خونه رسیدم با عجله دنبال دفتر گشتم چشمتون روز بد نبینه فقط یه خورده دیر رسیدم، ای کاش با قدمهای تند تری می دویدم، مادرم به اشتباه دفترمو همراه دفترهای قدیمی به نمکی داده بود با چشمهای گریون مجبور شدم یه دفتر تازه بردارم حواسم نبود که مشقمو ننوشتم وسط راه یادم افتاد که دفتر خالی دارم می برم جای شکرش باقی بود که کیفمو همراه داشتم کتابمو برداشتم رفتم یه کوچه ی بن بست ،همون جا نشستم مشقمو نوشتم بعد هم بدو بدو خودمو رسوندم مدرسه ،این شد یک از خاطره های جالب دوران دبستان که همیشه وقتی به یاد دوران ابتدایی بر می گردم این خاطره تو ذهنم مرور می شه.





  • نویسنده: پرستوی مهاجر

  • همرهان ( )
  • پرستوی مهاجر


    پرستوی مهاجر (یکشنبه 86/8/13 ساعت 6:45 عصر)

    به چندی از دوستان از جمله نافذ قول داده بودم تا در مورد اسم وبلاگم براشون بنویسم به رسم احترام از این دوستان تصمیم گرفتم با مطلبی در این مورد به روز بشم امیدوارم عهد و پیمون رفیقتون گرچه با تاخیر را بپذیرید
    پرستوی مهاجر
    وقتی سال دوم راهنمایی بودم یکی از دوستان یه انشایی نوشته بود با این مضمون:
    دیشب با پرنده نازم در آسمان به پرواز در آمدم تا دیار دوستی ها را پیدا کنم و از مردم دیار دوستی بپرسم که زندگی چیست؟پس از طی کردن چند شهر بدان دیار رسیدم، فریاد زدم، جوابی نیامد،‏باز فریاد زدم آیا در این دیار کسی آشنا نیست تا پاسخم گوید؟ در این هنگام بود، که سینه سرخی پیش آمد و گفت چه شده است چرا فریاد می کنی؟گفتم:آمده ام تا از مردم این سرزمین پرسم زندگی چیست؟گفت: واقعا می خواهی بدانی زندگی چیست؟گفتم :آری گفت:نرسیده به گلهای آفتابگردان نزدیک درخت نارون گلی است زیبا که نامش گل زندگی است او می داند که زندگی چه هست و چه می باشد این بار بر بال اسب آرزو خزیدم و با او همچنان تاختم و تاختم تا به نزدیک سایه خوش رسیدم اما هر چه سرم را بدین سو و بدان سو چرخاندم اثری از گل زندگی نیافتم از چکاوکی که روی شاخه ی سایه خوش نشسته بود سراغ گل زندگی را گرفتم با اشاره ی دستش گفت:آن سو را بنگر آن گل زیبا را ببین آن گل زندگی است نزدیکش رفتم تبسمی کرد و گفت کاری داشتید؟گفتم: ای گل نازنین به من بگو زندگی چیست؟گفت(زندگی درختی است که هر شاخه اش میوه ی دوستی می دهد همیشه بلبلان بر شاخه های آن نغمه امید می سراید پرستوهایش همیشه از دیار غم مهاجرت می کنند زندگی همانند گلها است.همچو شقایق پرحرارت،چون یاس عطر آگین، چون گل سرخ آتشین است و همچون پیچک، پیچیده براریده ی عشق الهی، به عبارت دیگر در نگاه زندگی شقایق می روید و سینه اش از بوی دلاویز یاس عطر آگین است، چون آسمان پاک، چون ابر مهربان و چون باران سخاوتمند است و کاکلش نسرین به نرگس و نیلوفر و بنفشه است، بدو گفتم:حرفهایت چه دلنشین و دلنواز است باز هم بگو، آری بیشتر برایم بگو تبسمی کرد و گفت(زندگی یعنی جاوید ماندن،باقی بودن،با همه مهربان بودن،محبت را به دیگران هدیه کردن،غم ها را کسر کردن،شادیها را جمع کردن،دوستی و عاطفه را تقسیم کردن،مهربانی را ضرب کردن،زندگی یعنی صفا را در گلدان کاشتن،مهر را برداشتن،وفا را آموختن،جفا را فراموش کردن و زندگی حس غریب یک پرنده مهاجر است.
    گفتم: زندگی حس غریب یک پرنده مهاجر است یعنی چه؟
    او در پاسخ گفت:یعنی انسان چون پرنده ی مهاجری که قلبش تنها به امید بازگشت به دیارش می تپد در این دنیای فانی زندگی می کند و مقدمات سفرش را مهیا می دارد تا هر چه سریع تر به سرزمین و کاشانه حقیقی اش باز گردد و چه زیباست هدیه بردن برای عزیزترین عزیز ها.البته بهترین هدیه را وقتی می توان آماده نمود که بارقه ی عشق الهی به دست بی کران ها و از افق دل پاکش طلوع کند.
    وقتی این انشاء تموم شد عجیب بود بد جوری رو احساس من تاثیر گذاشت شاید اون موقع فقط از متن این انشاء لذت بردم اما بعد از سالها وقتی این مطلب رو مرور می کردم تنها اون تیکه آخرش منو به فکر فرو برد که پرنده ی مهاجرم کجا سیر می کنه هدفش چیه؟چی از این دنیا می خواد و تصمیم گرفتم در رابطه با این موضوع مانور بدم و حتی اسم وبلاگم رو هم پرستوی مهاجر انتخاب کردم احساس می کنم این روزها و شب ها رسیدم به اون چیزی که ازم می خواستن





  • نویسنده: پرستوی مهاجر

  • همرهان ( )
  • پرستوی مهاجر


    از دل تا قلم (جمعه 86/8/4 ساعت 2:12 عصر)

    نمی دونم چرا امروز بد جوری هوای آقا رو کردم قرار بود با یه موضوع دیگه به روز بشم اما یهوی دلم هوای غربت امام زمان رو کرد دلیلش هم نامشخصه.
    دوباره یه حال و هوای دیگه . لامصب نمی دونم چه م شده . خیلی هوس کردم برم مسجد جمکران . عجیب آ .
    اگه گذرت خورد به مسجد جمکران یه یاد کوچیک از منم بکن … بگو آقا جون دل سیاهه باز هوای تو رو کرده … بگو آقا جون دل سیاهه با اینکه راش ندادی تو خونه ت اما بازم عشقت داره میکوبه تو سینه ش … بگو آقا جون میخواد بیاد بطلب … بگو پای اومدنش لنگه … بگو دوباره حاجت داره … بگو دوباره غصه داره . میخواد بیاد غصه هاشو بذاره رو دستای مهربونت … آقا جون بطلب تا بیاد … همه آرزویم اما … چه کنم … چه کنم که بسته پایم …. پای اومدنم لنگه … کاش یه نظر به این گوشه م بندازی … های های
    من که هیچی نیستم اقای خوبم
    فقط اینجا منتظرتم
    منتظرم تا انتظارت تموم بشه..منتظرم تا روی ماهتو ببینم..منتظرم تا واسه همیشه بیای..منتظرم تا دیگه غمت به سر بیاد
    دیگه هیچی نمیتونم بگم
    از بس کوچیکم..از بس روسیاهم
    کم میارم
    الهی که بیای




  • نویسنده: پرستوی مهاجر

  • همرهان ( )
  • پرستوی مهاجر


    <      1   2   3   4      >

    پرستوی مهاجر پرستو مهاجر
    درباره ی من
    پاییز 86 - پرستوی مهاجر
    پرستوی مهاجر
    پرستوی مهاجر : انسان چون پرندۀ مهاجری که قلبش تنها به امید بازگشت به دیارش می تپد در این دنیای فانی زندگی می کند و مقدمات سفرش را مهیا می دارد تا هر چه سریع تر به سرزمین و کاشانه حقیقی اش باز گردد و چه زیباست هدیه بردن برای عزیزترین عزیز ها........... البته بهترین هدیه را وقتی می توان آماده نمود که بارقه ی عشق الهی به دست بی کران ها و از افق دل پاکش طلوع کند.


    فهرست موضوعی
    پرستوی مهاجر پرستو مهاجر
    بایگانی
    تابستان 87
    بهار 87
    تابستان 86
    پاییز 86
    زمستان 86
    پاییز 87
    زمستان 87
    فروردین 86
    اردیبهشت 86
    خرداد 86
    زمستان 87
    بهار 88

    نوای پرستو

    Template by: W3Village.com
    Powerd by: ParsiBlog.com